سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :105
بازدید دیروز :0
کل بازدید :47194
تعداد کل یاداشته ها : 60
103/9/28
8:40 ع
موسیقی

درود!

داشتم طبق معمول خاطرات گذشته رو ورق میزدم....تا ناگهان رسیدم به این جوک!

پیش خودم فکر کردم خوبه تا در معرض دید عموم بذارم!

داستان از این قراره...


A very beautiful woman was walking on the roof

of a building and she fell down.

On her way falling down, an American man caught her.


She said: "Oh thank you, you saved my life; I"ll do ANYTHING for you..."


The man said: "Okay then, kiss me."
She said: "You PIG!! NEVER!!"

So he said:"FINE!" and he dropped her down....



So she"s falling and screaming...

Suddenly a German man caught her in the air from his balcony.

She said:"Oh thank you, you saved me; I"ll do anything that you ask..."

The guy said: "Fraulein, kiss me."

She replied: "Oh you nasty pig!!! NEVER!"

So the man said: "Fine!!!" and he also dropped her down again.

She"s falling and thinking that it was better if she kissed one of those men
and now she"s going to die.

Suddenly, a man caught the woman from his balcony.

She said: "Oh thank you, you saved my life, I"ll kiss you!!"

The man replies: "Astaghfar Allah" and dropped her

توسط:

 Abji bozorge

(Raha)