سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی احمق، چونان درخت آتش است که [خودرا می سوزاند و] پاره ای از آن، پاره دیگری را می خورد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :88
بازدید دیروز :0
کل بازدید :47177
تعداد کل یاداشته ها : 60
103/9/28
7:45 ع
موسیقی
مسافر تاکسی آهسته روی شانه راننده زد و گفت همین بغل پیاده میشم. راننده
جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد و نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس

از
جدول کنار خیابان رفت بالا. نزدیک بود که چپ کنه. اما کنار یک مغازه توی
پیاده رو متوقف شد. برای چند ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل
نشد.

سکوت سنگینی حکم فرما شد تا این که راننده رو به مسافر کرد و
گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن. منو تا سر حد مرگ
ترسوندی"

مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی دونستم که یک ضربه کوچولو این قدر تو رو می ترسونه"

راننده
جواب داد: "واقعآ... راست میگی. تقصیر تو نیست. امروز اولین روزیه که به
عنوان یه راننده تاکسی دارم کار می کنم. آخه من 25 سال راننده ماشین بهشت
زهرا بودم…!