سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر دیگر است که به اشعث پسر قیس در تعزیت وى فرمود : ] چون بزرگواران شکیبایى ، و گرنه چون چارپایان فراموش نمایى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :17
کل بازدید :47495
تعداد کل یاداشته ها : 60
04/1/31
1:49 ص
موسیقی
اسیر عشق


اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

تمامی کد های پیشواز ایرانسل= رامین بی باک  در سال 1390

All code = MTN Merry Ramin Doughty in 1390

 
3311119بمون همیشهرامین بی باک
3311120چه ساده عاشق شدمرامین بی باک

3311121دیگه قیدمو بزنرامین بی باک
3311122دوست دارمرامین بی باک
3311123قشنگترین اشتباهرامین بی باک
3311124قشنگترین اشتباه بی کلامرامین بی باک
3311125نمی دونم که میدونیرامین بی باک
3311126سرنوشترامین بی
باک
3311127تصویر عشقرامین بی باک
3311128یادت هسترامین بی باک

  
  
صدقه

پیرمرد
خسته کنار صندوق صدقه ایستاد . دست برد و از جیب کوچک جلیقه اش سکه ای
بیرون آورد . در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد " صدقه عمر را
زیاد می کند" منصرف شد.


مردی
که یادش رفت


مردی که خیلی عاشق بود پشت شیشه آسمانخراش نشسته و
سیگار می کشید . مرد آنقدر عاشق بود که وقتی آخرین پک را به سیگار زد یادش
رفت که باید ته سیگارش را پایین بیاندازد ، نه خودش را.


زن
مثل
سیب غل خورد . به جدول خورد . صورتش کبود بود و کثیف . مرد اسکناسی انداخت
و سوار شد ، عابرین هم. زن سفید تر می شد. مامور شهرداری کراکت میم مثل
مادر را کشید روی زن . دانه های باران از میان درختان خیابان شروع به
باریدن کردند . زن کنار خیابان بود .

آشغال
ها


زن گفت " نگذارشون بیرون تا وقتی ماشین می آد . باز این لعنتی
ها پارش می کنن و بوی گندشون کوچه رو ور می دار"مرد قبل از گره زدن پلاستیک
روی آشغال ها سم ریخت و گفت " دیگه کارشون تمومه ، فردا باید جنازه هاشون
رو شهر داری گوشه و کنار خیابون جمع کنه " و کیسه زباله را بیرون برد .
فردا روزنامه ها تیتر زدند : " مرگ خانواده پنج نفره بر اثر مسمومیت ناشی
از خوردن پس مانده های غذایی"

اسب
سفید

اسب سفید قرار بود دخترک را ببرد تا شهر آرزوهایش . دخترک شنل
توریش را پوشیده بود و آماده آماده بود . اسب سفید را هم زین کرده بودند.
وقتی سوار شد مادرش گفت : " سکه رو که انداختم . راه می افته"


گوش
مادر
زنبیل به دست از دم در داد زد " تا من میام مواظب برادرت باش . شیشه شیرش
رو میزه . این قدر ناخنت رو تو دهنت نکن . میام گوشت رو می برم ها!"
در
را بست و رفت . نیم ساعت بعد که برگشت ، بچه دویو جلو و گفت :" من بهش گفته
بودم ناخنت رو تو دهنت نکن!" انتظار

پیدایش نبود . گفته بود ساعت 5
می آید . چند ثانیه به 5 باطری ساعت را کشید و چشم به راه ماند



  
  
دکمه
جا افتاده


(یادته پارسال که برف می اومد با هم از روی ریل قطار
گذشتیم؟)
(آره آره چه روز قشنگی بود)
(یادته یه گلوله برف ریختم تو
یقه لباست؟)
(وای هنوز که فکرش و می کنم تنم یه جوری میشه)
( موهاتو
تازه رنگ کرده بودی یه ژاکت صورتی تنت بود )
(تو هم یه کلاه بافتنی سفید
سرت بود چقدر بهت می اومد )
سکوت. بعد از چند دقیقه
(راستی اسمت چی
بود؟)


پوتین

-" مامانی چلا بابا
جون بلا تولدم پوتین کوچولوهه لو که قول داده بود نیاولد؟"
-" می دونی
که بابایی سرش بره قولش نمی ره و تو بخواب تا بیدار بشی اونم با هدیه ات
میاد....اینم صدای در . دیدی گفتم حتما میاد . پاشو پسرم دیگه نخواب ،
بابایی پو تیناشو برات فرستاده"


شاه

منلیک
شاه حبشه با ابهت بود و ضمنا منلیک نو گرا بود. شنید در نیو یورک محکومین
را به روشی جدید اعدام می کنند . دستور داد ازین اختراع تازه -صندلی
الکتریکی- سه تا خریدند. محموله که رسید چیزی به خاطر منلیک آمد . در کشور
او ، حبشه پدیده ای به نام برق وجود نداشت. منلیک مقتصد بود یکی از سه
صندلی الکتریکی را تبدیل کرد به تخت شاهی حبشه.


آفتابگردان

آفتابگردان
هرگز راز این معما را نفهمید... که چرا رسوایی این عشق بر گردن او
افتاد... مگر این آفتاب نبود که هر روز شرق تا غرب آسمان را می‌پیمود تا
نور را به او هدیه بدهد...


گرما

لیوان
آبِ یخ از گرما عرق کرده بود و تشنة یک جرعه آب بود...


پاک‌کن

مدادپاک‌کن
تمام شده بود... نمی‌دانست باید خوش‌حال باشد یا ناراحت... خوشحال از پاک
کردن اون‌همه اشتباه یا ناراحت از زیاد بودن آن‌ها...


مداد
رنگی


قهوه‌ای پررنگ، قهوه‌ای کم‌رنگ، سرمه‌ای، آبی، سبز پررنگ و سبز
کم‌رنگ، ارغوانی، قرمز، نارنجی و زرد همه میانجیگری کردند تا مداد سیاه و
سفید از بی‌عدالتی غصه نخورند...


  
  

لطفآ عجله کنید ، قیمت بار نکردنی است

اول مقایسه کنید بعد به ما خبر دهید

ترجمه متن

به 41 زبان زنده دنیا

قیمت برای همه زبانها یکسان است

ترجمه سریع ... هر خط 900 ریال ...

تلفن : 09355782752

ایمیل : farhad19mashhad@gmail.com

لطفآ متون خود را به ایمیل بالا بفرستید ، در کمترین زمان ممکن ترجمه میشود

اگر متون زیاد باشد ، از تخفیف تا 10% برخوردار میشوید

********

*** با مجوز رسمی این کار انجام میشود ***


Please hurry up , the price is incredibly time
Compare the first then let us know
Translation
41 Languages
Prices are the same for all languages
Quick translation ... 900 rials per line ...
Tel : 09355782752
Email : farhad19mashhad@gmail.com
Contents Please send your email above , the minimum time may be translated
If the text is high , the discount you become entitled to 10 %
********
 With this accreditation is done

***
لطفآ از وب دیدن کنید

وبلاگ آسمان
=======================


ترجمه تمام متون شما پذیرفته میشود ، لطفا متون مورد نظر خود را به ایمیل مذکور بفرستید تا در اسرع وقت ترجمه شود ، لازم به ذکر است متون شما باید مرتب و خوانا باشد ، در غیر این صورت ترجمه نخواهد شد ، همچین متون شما نباید سیاسی باشد ......... این کارها با مجوز رسمی انجام میشود ... شماره مجوز :37420 ...شرکت فراشتاب مهراب پارس ..... ترجمه متون توسط فرهاد حسینی...مدیریت وبلاگ اسیر عشق

  
<   <<   11   12   13